داستان چهارم
يكشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۲۰ ق.ظ
*نردبان
موضوع داستان: فلسفی
دزدی از نردبان خانه ای بالا رفت.
از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید: خدا کجاست؟
صدای مادرانه ای پاسخ داد: خدا در جنگل است، عزیزم.
کودک دوباره پرسید: چه کار می کند؟
مادر گفت: دارد نردبان می سازد!
ناگهان دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد!
سالها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی پرسید: خدا چرا نردبان می سازد؟
حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد، به نردبانی که سالها پیش، از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت: برای آنکه عده ای را از آن پایین بیاورد و عده ای را بالا ببرد.
نردبان این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم آن کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
۹۹/۰۱/۳۱
یاد فضیل افتادم و این آیه
«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ» ؛ (سوره حدید ، آیه 16)
https://sound.tebyan.net/sound/download/139382
آیا وقت آن برای مۆمنان فرا نرسیده است که دل هایشان به هنگام یاد خدا، و در برابر حق و حقیقتی که خدا فرو فرستاده است، بلرزد و کرنش برد؟ و آنان همچون کسانی نشوند که برای آنان قبلاً کتاب فرستاده شده است و سپس زمان طولانی بر آنان سپری گشته است، و دل هایشان سخت شده است، و بیشترشان فاسق و خارج (از حدود دین خدا) گشتهاند.
******
جهان پیرامون ما پر است از تلنگر و اشاره هایی که خدا هر روز برای طی طریق حوالی اطرافمان در حال ایجاد است
و کجا چشم بصیر....
**
پ.ن:
برای سلامت رسیدن به مقصد توجه به نشانه ها و علائم در جاده ها و راه ها ضروریست...